دشنام شبت شاخه گلبرگ وجودم
آنشب که دیشب بود یگبار تو رفتی
در شربت شبو در عهد دلم او
آن فقر کجا بود اینبار تو رفتی
هر رنگ بنفش است دیوار خیالم
من تشنه چشمت ای یار تو رفتی
هر وقت اگر آیم در خانه هجران
من غلغله جوی بسیار تو رفتی
گر ماهی شوم من غرقم به یادت
سیرم ز زنده گی خونبار تو رفتی
ای دهکده مرگ بگذار بیگریم
این اصل لجن زار زینبار تو رفتی
تو قاصد ناهید بشنو نوایم
من شاپره شمع گام گار تو رفتی
در صبح روم من در کوه امید ها
آن آمید من نیست هر بار تو رفتی
پرسیدم از این سنگ جویدم از ان سنگ
آهو که مرا دید شاهکار تو رفتی
سرگردان حیران دیوانه و عاشق
گویم تو کجائی زینگار تو رفتی
گیسو
آنشب که دیشب بود یگبار تو رفتی
در شربت شبو در عهد دلم او
آن فقر کجا بود اینبار تو رفتی
هر رنگ بنفش است دیوار خیالم
من تشنه چشمت ای یار تو رفتی
هر وقت اگر آیم در خانه هجران
من غلغله جوی بسیار تو رفتی
گر ماهی شوم من غرقم به یادت
سیرم ز زنده گی خونبار تو رفتی
ای دهکده مرگ بگذار بیگریم
این اصل لجن زار زینبار تو رفتی
تو قاصد ناهید بشنو نوایم
من شاپره شمع گام گار تو رفتی
در صبح روم من در کوه امید ها
آن آمید من نیست هر بار تو رفتی
پرسیدم از این سنگ جویدم از ان سنگ
آهو که مرا دید شاهکار تو رفتی
سرگردان حیران دیوانه و عاشق
گویم تو کجائی زینگار تو رفتی
گیسو
No comments:
Post a Comment